نقد فیلم Black Panther: Wakanda Forever
به گزارش زمین جهانی، فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد (Black Panther: Wakanda Forever) گاهی اوقات آشفته به نظر می رسد اما همچنان به شکلی تاثیرگذار توانسته به آنالیز غم و اندوه بپردازد و در این راستا نیز از شخصیت پردازی عالی و اکشن های مهیج یاری گرفته است. در ادامه با نقد این فیلم همراه با ما باشید.
فیلم های بلاک باستری کمی وجود دارند که همانند فیلم پلنگ سیاه 2 از سوی هواداران مورد موشکافی و آنالیز قرار بگیرند. این فیلم دنباله ای برای اثری پیشگامانه و برنده جوایز مختلف بوده و همین موارد نیز ریسک این فیلم تازه را بسیار بالا برده است. جدا از این موارد نیز مرگ غیرمنتظره و غم انگیز ستاره اصلی فیلم قبلی یعنی چادویک بوزمن (Chadwick Boseman) در سال 2020 میلادی نیز برنامه ها برای این فرنچایز را به طور کامل دگرگون کرد.
صرف نظر از اینکه فیلم پلنگ سیاه 2 با حضور چادویک بوزمن می توانست چگونه باشد، می توان گفت که این فیلم همچنان اثری فوق العاده جاه طلبانه به شمار می رود و این تنها به خاطر صحنه های اکشن بزرگش نیست بلکه به علت دامنه و وسعت داستانی آن است.
داستان فیلم پلنگ سیاه 2
فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد داستان خود را حدود یک سال پس از مرگ تی چالا آغاز می نماید. از زمان درگذشت محافظ و پادشاه واکاندا، ملکه رواندا با بازی آنجلا باست (Angela Bassett) مسئولیت این کشور را برعهده گرفته و در همین حین نیز شوری با بازی لتیشیا رایت (Letitia Wright) به امید بهتر کردن سطح امنیت وطن عزیزش، خودش را بیشتر از هر زمان دیگری مشغول کار نموده است.
واکاندا سعی دارد تا جایگاه خودش در دنیا را پیدا کند و این در حالی است که بسیاری از کشورها می خواهند از منابع ویبرانیوم این کشور بهره برداری است. در همین حین نیز تهدیدی تازه علیه واکاندا شکل می گیرد و این تهدید نیز نیمور با بازی تنوخ آرورا (Tenoch Huerta) است که به عنوان رهبر دنیا زیر آب به نام تالوکان شناخته می گردد.
مداخله روزآفزون دنیا در مسائل دنیای زیر آب سبب شده تا نیمور موضع دفاعی سرسختی در برابر انسان ها اتخاذ کند و برای این کار نیز یاری واکاندا را می خواهد اما از آن ها خواهش نمی نماید و روشی تهاجمی را در پیش می گیرد. همین نیز سبب می گردد تا شوری و رواندا و دیگر کاراکترها برای پیدا کردن راه حلی مناسب کوشش نمایند.
کارگردانی و نویسندگی عالی
رایان کوگلر (Ryan Coogler) که سکان کارگردانی فیلم اصلی را در دست داشته بود، با قبول کارگردانی فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد وظیفه بسیار دشواری را پذیرفته است. این در حالی است که خود او به همراه جو رابرت کول (Joe Robert Cole) فیلم نامه این فیلم را قلم زده اند. تصمیم این کارگردان و نویسنده نیز برای شکل دادن داستان بر موضوع مرگ تی چالا، با اینکه بحث برانگیز بوده اما کاملا منطقی است و از همان لحظات آغازین فیلم نیز کاملا عشق و ادای احترام نسبت به چادویک بوزمن احساس می گردد.
نویسنده و کارگردان فیلم پلنگ سیاه 2 به شکلی هوشمندانه توانستند در میان صحنه های اکشن معمولی آثار مارول، لحظاتی آرام و تامل برانگیز را برای کاراکترها ایجاد نمایند. گفتگوهای مورد احتیاج بین کاراکترها سبب شده تا بیننده ها بیشتر با آن ها آشنا شوند و شخصیت آن ها عمق بیشتری پیدا کند. همین نیز سبب شده تا بازیگران مکمل در این فیلم بدرخشند و به نقطه قوت فیلم تبدیل شوند.
نقش آفرینی درخشان بازیگران
فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد به لطف همین توسعه بیشتر شخصیت ها این امکان را به بازیگرانی همانند وینستون دوک (Winston Duke) و دانای گوریرا (Danai Gurira) داده است تا بهتر بتوانند نقش های خود به عنوان ام باکو و ژنرال اوکویه را به نمایش بگذارند. به طور کلی، بازیگران فوق العاده بودند.
آنجلا باست توانسته به خوبی نقشش به عنوان ملکه ای عزادار و در عین حال با اراده را به تصویر بکشد و لتیشیا رایت نیز واقعا در این فیلم چشم نواز بازی نموده و بیشتر در کانون توجه بوده است. لوپیتا نیونگو (Lupita Nyongo) نیز فرصت بیشتری برای حضور در نقش ناکیا داشته است.
کاراکترهای تازه مجذوب کننده
فیلم پلنگ سیاه 2 دو کاراکتر مهم از کمیک های مارول را به این دنیای سینمایی معرفی می نماید که شامل نیمور و ریری ویلیامز ملقب به آیرون هارت با بازی دومینیک تورن (Dominique Thorne) است. هر دو بازیگر توانستند به خوبی در نقش های خود فرو بروند و به سرعت خودشان را در دنیای سینمایی مارول جای بدهند.
تنوخ آرورا در نقش نیمور نیز یکی از قانع نماینده ترین و مجذوب کننده ترین شخصیت های منفی این فرنچایز را خلق نموده و توانسته به شخصیت نیمور، کاریزمای جالب توجهی بدهد که توجه بیننده ها را به خودش جذب می نماید. شخصیت های نیمور و ریری از جمله نقاط قوت فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد محسوب می شوند اما حضور آن ها به بیننده یادآور می گردد که چقدر شلوغ است.
علاوه بر اتفاقات بسیار زیادی که در فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد در جریان هستند، این اثر به بعضی از مسائل و موضوعات تلخ و تاریک نیز می پردازد و با نوسانات بزرگی روبرو می گردد. گاهی اوقات نیز احساس می گردد که فیلم نامه فیلم هیچ کوششی برای سر هم آوردن همه خطوط داستانی انجام نمی دهد. در هر صورت، باید گفت که این فیلم همانند فیلم اصلی شسته رفته نیست اما همچنان اثری احساسی و مهیج به شمار می رود که می توان از تماشای آن لذت برد.
صحنه های اکشن بزرگ و تماشایی
رایان کوگلر توانسته به خوبی میان صحنه های اکشن بزرگ و حماسی و صحنه های آرام ارتباط برقرار کند. مدت زمان این فیلم بیش از دو و نیم ساعت است و کارگردان از این زمان برای توسعه شخصیت ها و ارائه لحظات تامل برانگیز استفاده نموده است. با این حال، کارگردان در این میان نیز صحنه های اکشن تاثیرگذار و مجذوب کنندهی را برای مخاطبان به نمایش در آورده است.
لباس ها به زیبایی طراحی شده اند و طراح صحنه هانا بیچلر (Hannah Beachler) نیز توانسته به خوبی دنیای زیر آب را به نمایش در بیاورد اما باید گفت آن طور که انتظار می رفت، این صحنه ها پر جنب و جوش و پرطراوت نیستند و انتظار بیشتری از عوامل سازنده وجود داشته است.
سخن پایانی
فاز چهارم دنیای سینمایی مارول تا حدودی بحث برانگیز بوده و فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد نیز بدون شک باعث آغاز بعضی بحث های دیگر نیز خواهد شد. این فیلم تازه مارول سرشار از ایده، اشاره های هوشمندانه به فیلم قبلی و بعلاوه ابراز غم و اندوه است و پس از چندین فیلم مارول که مربوط به مولتی ورس بودند، مارول توانست به این فیلم، یکی از دردناک ترین داستان های خودش را برای مخاطبان به نمایش بگذارد.
فیلم پلنگ سیاه: واکاندا تاابد ادای احترامی بسیار خوب و مناسبی به چادویک بوزمن بوده و راه را برای فرنچایز مارول به خوبی هموار نموده و این در حالی است که این فیلم خودش را به عنوان اثری فرهنگی و برجسته تثبیت نموده است.